دروغ بی خوابی آورد

قلم قدم زد به سمت دست

کاغذ به گریه افتاد

از این وابستگی شدید

در این بازی شطرنج مانند کیش و مات شیرین است

با نگاهت جان دادن

غرور برای لبخندت غروری جاودانه است

رفتنت از این کوچه بهانه نغمه پرندگان است

همیشه وصف تو در شعر اندوه کلمات است

زندگی بی تو یک خیال باطل است

سر کردن با رویات بهترین سراب است

دستانت پلی است برای گریز از اضطراب

رد پای قدمهایت بوسیدنی است شنیدن صدایت لذت