جادوگر من کجای

دارم میمیرم از تنهای

فردا قرارس سفر کنم به شهر تنهای

روزگار سازش برای من فقط غم بود

سراغم را نگیرکه هر که باهام بود

شد نابود

یه چاهم که رویش گل های قشنگ پر فریبس

یک یکم که با هر یک جمع شوم

حاصلم صفر میشود

دل به من نده خنده هایت میسوزد

تو زندگیت با من شروع نمیشود

به خدا قسم دردم شکست عشقی نیست

شکست تو هست

تنهای نیست

تنهای تو هست

چشم های خیست هست

نه اون لبخندی که کنار اون به من میزنی