درختیم که رقص آخرین برگ امیدم را دیدم

گلیم که ذوب شدن پاهایم را دیدم

مترسکیم که منتظر مرگ با آتشم

کودک لالیم که دردم را نقاشی میکشم

بی کسیم که زمین برایم شده دریاچه یخ زده

 که قبل از پاشدن زمین میخورم


دلقکیم که قبل و بعد نمایش گریانم

پرستویم که برای کوچ به شهر شادی ناتوانم

ماهیم که بالا پایین میپرم

وصیت نامه یم که از خوانده شدن محرومم

فرهادیم که نه حق کلام نه آمدن دارم

عکسیم خندان که از قاب شکسته آویزانم