حذف کن اخم را

ضرب کن رفتن را

چشم بردار از در

سر مکوب به دیوار

شکایت نکن به خدا

بپذیر این رفتن را

آنچه پیش تو ماندگارس

همین خودکارو دفترس

شکر کن خدا را

که این دو پا ندارن

و گر نه این دو هم میرفتن

مرثیه خوان من

چرا امروز شدی سوز من

آشفته ام آرام من کجای

تو که میگفتی نبود مرا خط بزن

میگفتی بنویس با هم کفن میشویم

در این آخرین sms‏ تر مینویسم

آنچه حاصل دروغ باشد

ارزشی ندارد

آن تنی که دلت او را نخواهد

مثل لذت قبل اعتیاد میماند