مرا فقط مگس بوسید
دستم فقط به گرمی زمین رسید
  از ایزد و امید نگو
که کابوس داده او
جسم و روحم بی وقفه رنج میبند
دستی پیش این خنجرهای نیمه شکسته نمیاید
این زخم های عسلی شکل
درمان نمیشود به هر شکل
حیف این دل که زیر سم دو رنگ ها رفت
حیف باغ جوانیم که به لطف این دو رنگ ها شد دشت
این سخن را هرگز فراموش نکن
با دل و جان گوش کن
یه هرزه هم مهربون میشه
یه عاشق هم مهربون میشه
باید با جوانیت بازی کنی
تا فرق این دو را بفهمی