زخم زبان و نفرین
 کلک و دروغ
 فلک و خرافات
 تقدیر و سرنوشت از پیش نوشته
 جبر و احتمال
 یار و خیال
 دوست رفته
 دشمن بی شماره
 کوله بسته
 دل خسته
 بال شکسته
 سازش غیر ممکنه
 دیده خیانت دیده
 کابوس مرگ هر شبه
 در سر آتش
 پا ندارد توان
 آسمان غروب
 من پر از سکوت
 خیره ام به خورشید
چرا از من برید
باید رفت تا کرد رشد
باید درس گرفت از باخت تا رسد برد
اشگ و سکوت چه حاطل
 بخند و محکم باش
 سد شکن باش
 همیشه آماده باش
 تو شکوفه میزنی
 بعد این زمستان