بهار و عید امسال دلم عزا گرفته


هوای غم دوباره تو این فضا گرفته


دلم شکسته تر شد از آخرین نگاهت


فهمیده بودم میری با چادر سیاهت


نشد تو رو با سفید مهمون قلبم کنم


عشق تو رو رو بومم کبوتر جلدم کنم


نشد یه بار یه لبخند از سر مهربونی 


به روی من بیاری از عشق برام بخونی


نشد تو جاده های بارونی هم قدم شیم


تو پارک و تو خیابون ما دست به دست هم شیم


حتی نشد یه بوسه از لب هم بچینینم


دنیارو از نگاه دو تا عاشق ببینیم


نمیدونم کجایی چه حالی داری الان


تا آخر دنیا هم یادت میوفتم هر آن