امشب سخت ترین سوال زندگیمو جواب دادم
 تو الان خواب و من الان بیدارم مبادا بخوابم 
و خواب شیرینی از تو ببینم
خیلی لذت بخشه ولی تلخیش اونجاشه
که از خواب بیدار میشم
میبینم فقط  یه خواب بود
گاهی حضور واقعی آدم ها 
مثل سایه ای که ازشون ساختی 
دوست داشتنی نیستند
من همین دور بودنتو دوست دارم
همینکه فقط یه خیالی 
یه رویایی 
دست خالی بدون چتر بدون خیابون و حتی بدون بارون
هر جایی با منی تو خوبی ها بدی ها غم ها و شادی ها 
تو روز تو شب تو رختخواب تو اتوبوس کنارم
 هیچوقت مخالفم نیستی
همش بهم میخندی و از دستم ناراحت نمیشی
مداوم منو میبوسی و نگاه عاشقانتو از من دریغ نمیکنی 
مگه میشه آدم بود و اینهمه خوبی یجا داشت