زن توی تخت خواب با لبخند
مرد نشسته رو به روی آینه با چشم تر
زن صدای هق هق شنید
لبخند از روی لبش پر کشید
غم چه زود شادی را دید
سریع سوالی به ذهنش رسید
علت گریه ناگهانی چیست
نکند مرا با او دیده است
گریه مرد عجیب و خطرناک است
مرد را از پشت بغل کرد
بوسه ای طولانی به سرش هدیه داد
گفت بگو مشگل چیست
حلش میکنیم با هم مشگل نیست
مرد گفت مست بودم و مست شدم و خیانت مستی کردم
زن به تخت خواب برگشت با لبخند
گفت لعنت به تو
لعنت به این بخت