رد خونی که تو را ترسانده
از چشم کور من چکیده
عکس سوخته ای که تو را ترسانده
با بوسه های داغ من سوخته
طناب پاره ای که تو را ترسانده
خودکشی ناموفق من ناموفق بوده
تیغ داغی که تو را ترسانده
از دنیای بدون تو رسیده
سیل قرصی که تو را ترسانده
میل رسیدن به مرگ بوده
دیوار خونینی که تو را ترسانده
تکیه گاه من زخمی تنها بوده
پنجره شکسته ای که تو را ترسانده
خود من بوده که پریده
و هق هقی که کنار شوهرت مانده
از دوری من رسیده