لیلی و مجنون افسانه ی من و توئم
که میان پیاده رو یکدیگر را بغل کردیم
یه ملت را به ساده گی ندیدیم
محکم به هم چسبیدیم و پیچیدیم
نگاه ها و متلک ها ما را دو تا نکرد
ما هم لج کردیم و یکدیگر را بوسیدیم
حتی از لنز های دوربین ها نترسیدم
همان جا گل گفتیم و گل شنیدیم
مردم به جنون و حماقت شیرین ما خندیدن و
ما هم به بنر خواهرم حجابت برادرم نگاهت خندیدیم
لیلی و مجنون افسانه ی من و توئم
که پشت پا به غرور و حرف مردم زدیم