شعر من هندی نیست

از زیر خاکستر بلند شده

چشاش هر شب خیسه

حالش از شاعرش بدتره

دست به عصا نیست

موج درد و اعتراضه

گاهی رو به روی سیاسته

مثل یه فلسطینی سنگ تو مشتشه

چند تا واژه بی نفس نیست

یه جنون لخت تنهایه

بیدار میشه و نفس نفس میزنه

کابوس ش و حتی به دیوار نمیگه

شعر من تنها نیست

همراه صدای هق هق منه

خط به خط بغض داره

به خط خطی شدن عادت کرده