یادگاری

همه چیز اینجاست

۲۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

کاغذ

سلام کاغذ

 باز ما ماندیم جزء تو کسی نیست پای حرفم

 کاش دو گوش مثل تو بود برای من

 بهم زبان دادی

 بی جانی ولی برای من جان دادی

 کاغذ من از عاطفه دورم پی سپیده م

 من چهره رعنا نمیخوام دنبال دل فرشته م

 کاغذ زخماشو خوب کردم ولی زخم زد بازم

 ز ابتدا فرشته نجاتم در انتها یه مردابم

 غمی در وجودم هست که مدام چنگ میزند به روحم

 درختی که با او کاشتم نیست تا ببیند برگهایش را برای آمدنش به شکل قلب در آوردم

۲۱ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۹ ۲ نظر
فریدون حیدریان

دل

دل آرام بگیر سراغش را نگیر

 بساز با خود آشنایش نکن

 با درد تو که خود سیاهی چرا دنبال سفیدی

 این شکست دوباره قابل حل نیست

 پس ایست این بار خواهش نیست اجبار است

 بی دلیل برو فرداشو غرق انتظار نکن

 گر هت را باز کن دگر صبر نکن

 تو فقط تماشاگر ساده ی

 تو حق بازی در این میدان را نداری

 برای تو راه پیشرفت نیزه زار است از هر طرف

 تو آنی که تحمل سوز حرفای نگفته ات را نداری تا حالا فکر کردی به سوز عشقو جدایی

۲۰ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۹ ۱ نظر
فریدون حیدریان

تظاهر

توانی ندارم برای تظاهر به خوب بودنم

 سرگیجه گرفتم در این رویای با تو بودنم

 خنده مصنوعی دگر بر لب ندارم

 من به جزء گریه مرهمی ندارم

 روزگار دارد میسازد از من یه آدم دیگر

 از وقتی که تو را دیدم گاهی صدای قلبم به گوشم میرسد

 زمانی که مینشینم کنارت چه حرفها داشتم برایت

 چرا گوش نکردی مهربانم

 نگو چیزی به یاد نمی آوری

 نگو میخواهی ساده تمامش کنی

 بدان حریف چشمهایت نمیتوانی باشی

 بی فایده س هر چه پنهان کنی

۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۴۶ ۳ نظر
فریدون حیدریان

ستاره

ستاره ی شبای من تو هستی  ****  خورشید میخوام چیکار وقتی پیشم نشستی

مهتاب و ماه و آسمون ،زیبایی رنگین کمون ****   گم شده تو نگاه تو عظمت این کهکشون

تنهاترین مرد زمین امشب دوباره من شدم **** عاشق ترین قلب خدا امشب دوباره خم شدم

احساس من به عشق تو هرگز یه لحظه کم نشد ****  یک لحظه هم نگاه تو عاشق این دلم نشد

سنگینیه رفتارتم مثل چکش تو سر شده **** چشمای بی قرار من دنبال یک نظر شده

هربار نگاهت میکنم یک دنیا عاشق تر میشم **** تموم لحظه هام تویی از نگاه به تو سیر نمیشم

تو تموم خاطرهام یه پای ماجرا تویی ****  لحظه به لحظه پا به پا با من قدم تو میزنی

خیال تو توی شبا تسکین قلب خستمه ****  نگاه به آینده بی تو به زندگیم غم میزنه

ستاره ها تو این شبا پیش تو نوری ندارند ****  خورشید ها رو به روی تو نمی تونند سو بزنند

بازم منو خط میزنی از تو خیالات خودت  ****  هر کاری میکنی  بدون من شدم عاشق دلت

بخوای نخوای اسیرتم پامو کنار نمیکشم  ****  حتی شده به خاطرت دنیا رو آتیش میکشم

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۷ ۷ نظر
سعید

کی میای...

به من میگن دوباره بیا و عاشقش شو****اول راهی پسر دیدی هنوز کجا شو

همه تو این خیالن،که من بریدم ازت****هیچکس نفهمید که من،تازه شدم دیوونت

سختی ها تو زندگیم واسم همیشه پل بود****عشق تو تو زندگیم انگاری مثل هل بود

شروع کردم خودم تورو با شوق فردا****یکی یکی گذشتم از قانون و رویاها

تاروز موعود همش با تو توی رویاها****میگشتم و کنارم بودی،نبودی جدا

قانون من نگاهت فقط روزی یه باره****بیشتر از این یک نگاه نمی دادم اجازه

ولی حالا بگو تو،کی گلدونو بیاره****نگاه کردن به تو حد و شمار نداره

با اینکه تو یه لحظه به من ندادی دلت****ولی چرا من هر روز بیشتر میشم عاشقت

رگ خواب دل من دست خودت افتاده ****با همین بی خیالیت قلبم به پات افتاده

در دلم به روی، همه غیر تو بسته****تنم واسه غیر تو همیشه بوده خسته

چشمام فقط واسه تو یه ریز داره میباره**** تو زندگی آدم عشق فقط یه باره

اگه تو حوا بشی قول میدم که آدم شم****تو لیلای من باشی مجنون مجنون میشم

از هیچکسی غیر تو هیچ خواسته ای ندارم****همه وجودم تویی پس کی میای کنارم
۱۴ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۱ ۱ نظر
سعید

بند لیلا

هر چه میگویم نمیخواهم رفیق****باز میگویند میجوییم دقیق


در خیال خود میپندارند****زود باید بر من همدم آورند


راز عشقت را با هیچکس مگو****غیر خود از دیگری همدل مجو


تا که رسوا گشتی دیگر تمام****صد بگویی نشنوند ختم کلام


در دلت نیستند که دریابند غمت****هر کنی گویند که مجنون عاشق است


آری من بودم آن مجنون مست****بی گناهم این یکی کار دل است


هیچکس را بی نصیب از عشق نیست****هر که گوید یاوه گویی بیش نیست


لیکن از هر عشق بر خیزد غمی****در فراق هر یکی سوزد کسی


یک نفر در دوری یوسف نشست****دیگری مجنون یک لیلی شده است


یکنفرهم شیفته خود گشته بود****بی دریغ و یکسر از خود می ستود


هان عشقی هست از هر سه جدا****عاشق و معشوق بودن با خدا


با خدایت باش و شاهی بکن****غیر از او باش هر چه خواهی بکن


دستکم در دامنت است یا خدا****این حقیر هرگز نکن از خود جدا


من جوان و خام و نادانم،،، نکن****پرت از بالا ودرگاهت نکن


بنده ات در بند لیلا ها نکن****بهر هر بی لایقی خارم نکن

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۵ ۲ نظر
سعید

شب و بارون

شب و بارون و من خیس تو خیابون***چشای نم زده عین یه ناودون


میباره هر چی تو دل سرد وسنگه***شاید این حس هیچوقت برنگرده


دلم پر شد از این صبر بی تو خستم***شاید عهد جدایی با تو بستم


تو دنیامو آوردی پیش چشمام***هنوز بعد دو سال تنهای تنهام


تو انگار از منو دنیام رفتی***میبینی تو منو هر روز به سختی


هرازگاهی نگاهت سمت چشمام***میاد اما تو نیستی توی دنیام


منو از من گرفتی با یه لبخند***ولی حالا چه لبخنهات تلخند


شاید تلخیه تو رو من اثر کرد***که خاطرات تو چشمامو تر کرد


میگم صبر شاید این روزا تموم شه***میترسم آخرش عمرم حروم شه


تو نامردی و خودخواه خوب میدونم***ولی تا ته به پای تو میمونم


منو حرفای ناگفته هنوزم ***توی غم هایی بی تو بد میسوزم

۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۵ ۴ نظر
سعید

دوباره نگاهت

شروع و باز دوباره حرفای تیکه پاره *** تو جلو من وایستادی من پیش روت آواره


تو با صدای لرزون حرفاتو هی میگفتی *** نگاهاتو چه آسون از من میدزدیدی


معنای آرامشو امروز حسش کردم *** کنار تو یه لحظه خودم رو پیدا کردم


میدونی چه لحظه ای دوباره واسم ساختی *** یه سال آرزو رو یه دیقه ای شناختی


منتظر نگاهت یه سال آزگارم *** الان دیگه غیر تو آرزویی ندارم


چشمای معصوم تو آشیون دلم شد *** باز دوباره دلم درگیر خنده هات شد


حیف که روزای آخر رسیده باید برم *** تو کاری کردی که من دلم رو جا بزارم


این دل و جونم همش ارزونیه نگاهت *** شاید یه ذره جاشم توی عمق خیالت


خودت باید بدونی من شاعر تو نیستم *** چیکار کنم واسه تو حرفا سرپا می ایستند


به احترام عشقم دیگه چیزی نمیگم *** یه حرفایی هست که با شعر معنی نمیشن

۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۷ ۱ نظر
سعید

روزگار

دلم دوباره امشب گرفته از روزگار ***** از این همه بی کسی از این حس بیقرار

 

از اینکه تا آخرش باید اینجا بمونم ***** تو غم غصه خدا وای نه نمیتونم

 

همش خیالم باتوست راه فرارم کجاست ***** دست ازت نکشیدم اینم کار عاشقاست

 

قلب آدم میتونه خونه چند نفر شه؟ ***** یکی نشسته اینجا فک نکنم پا بشه

 

چشمای بی قرارم منتظر اشاره ***** تا وقت شب به یادت تا صبح یه ریز بباره

 

حتی فقط یک نفر نمیدونه حسمو ***** واسه همه من گوشم نمیدونن دردمو

 

سرم رو زانوهامو زانو توی اغوشم ***** واسه رسیدن به تو بیخودی من میکوشم

 

هیچکسی غیر خودم از دلم آگاه نیست ***** دردا روی دوش من یکدفه انگار ریخت

 

روزای آخر شده دوباره ندیدنت ***** تنگ میشه دلم باز واسه خندیدنت

۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۶ ۰ نظر
سعید

آخرش...

هدیگه حرفی ازت نیستو شدم تنها توی دنیام*****اگه بودی اگه نیستی میدونم آخرش تنهام


باید درکت کنم ساده بدونم حق من نیستی*****خودت اینجوری تا کردی خودت درها رو روم بستی


از اول اومدم ساده ندونستم که چی میشه*****فقط الان چشام هرشب برای دیدنت خیسه


شاید روزی بیاد آروم بشم اون روز من مردم*****تو آغوش غریبه هام ولی حسم رو میدزدم


اولین و آخرین باره که تو دنیا عاشق میشم*****بعد تو هیچ احساسی معنی نداره پیشم


کاش یه فرصتی باشه،،،از دلم خبر داری؟******فک کردی بیای یک بار، غصه هاشو برداری؟


هرشب میدونی فکرم پیش عصمت چشمات*****پر میکشه و گم باز تو شیرینیه اخمات


افسوس که به جز این قلب هیچکس ندونست حسم****باید بکشم دردو تا سر بیاد این قصم


هر جا دیگه از اسمت یک نشونه ای باشه*****اونجا واسه من بازم یاد آور غمهاشه


لیلا تو ی قلب من یه کلبه از احساسه****با اومدنت نزار غم تو قلبم من باش

۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۴ ۰ نظر
سعید