یادگاری

همه چیز اینجاست

۳۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

میترسم


از این به بعد از کسی میترسم

که نمیترسم

از اونی که هم منو داره

هم اونو

که قلادمو به هر جا دوست داره

میکشونه

با خنده میاد پیشم

سکوتشم فریاده انتقامه

از اونی که آغوشش تو آغوشمه

میگه قلبم واسه تو میزنه

ببین اینا دروغه

نیست توشن یه حس واقعی فریبه

تو خلوت میکشنت با بوسه

بعد خودتو گم میکنی تو دنیا

همیشه درد داری

نمیدونی دلیلش چی

به خودتم شک میکنی

که هم جنس اونای

یا از یه جنس دیگه

اعتماد میره کنار

جاشو واسه همیشه

شک میگره

۰۳ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۴۲ ۱ نظر
فریدون حیدریان

هر شب


هر شب شنا میکنم

در دریای یادت

و به ساحل نرسیده غرق میشوم

هر شب یاد چشمانت

مرا قرنطینه میکند

وقتی که خاطرات را مرو میکنم

یه لبخند اجباری روی لبم میاید

که خیلی شیرینس

این حس

دوست دارم بماند برای همیشه

یه چند وقتی که هر شب خوابت را میبنم

که دوره ات کردن گرگ ها

و مرا با گریه صدا میزنی

و دستو پای مرا با زنجیر بسته ان

و کاری جز نظاره تو از دستم بر نمیاید

اگر کابوس است

امیدوارم سراغم را نگیرداگر پیامی از سوی خداس

امیدوارم خیر باشد

۰۲ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۶ ۱ نظر
فریدون حیدریان

قلم و کاغذ


قلم و کاغذ و دستام همه با هم شدن همدست

به تن خاطره هام چنگ میزنند تنی که خستست

روبه روی چشمم امروز چه نگاه بی حسی

داری انگار توی قلبم غم و از نو میفرستی

تو نگاهت واسه ی من نداره رنگ محبت

توی حرفای قشنگت داری رنگ و بوی نفرت

نزدیک همدیگه میشیم ولی با میل جدایی

آخ ببین کجای قصه افتادیم فکر رهایی

حالم بدجور شده داغون نمیدونی چی کشیدم

تو خیالم تورو هر روز یه خدا فرشته دیدم

شاید باهم ما ی جاییم ولی دنیامون یکی نیست

حالا فهمیدم عزیزم عاشق بوندن الکی نیست

۰۱ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۹ ۲ نظر
سعید

سردم

سردم چون گرمی ندیدم
نرفتم چون راهی ندیدم
زندگیا هم شده بشگن بشگن دل
فقط مال اونا صدا داره
مال من بی صداس
میخوام سمت عشق نرم
چون هستیم را گرفتو چیزی به من نداد
به جز صدای خنده هاش
که هنوزم تو گوشمه
چشاشم هنوز
تو قاب چشامه
گرمی دستشم
هنوز رو دست سردمه
کز میکنم گوشیه خونه
نکنه جای ببینمش که دستش تو دستشه
عشوه میریزه به پاش
که این موقع ها مینویسم
تا بفهمن چه کرده با من
که عشق دیروزم
شده نفرت امروزم
۰۱ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۵۱ ۱ نظر
فریدون حیدریان