یادگاری

همه چیز اینجاست

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

پله برقی

پیره و کم حوصله

ولی خوب میشنوه

اهل نصیحت نیست

فقط مست حرفه

منتظره حرف بزنم

فقط یک کلمه

تا نشون بده

چقدر میفهمه

میگم عشق

میگه یه قدم برداری

تو رو تا ته میبره

مثل پله برقی

میگم خیانت

میگه اشتباه رو

کش بدی

زود میفهمه

۲۳ شهریور ۹۷ ، ۲۲:۰۶ ۰ نظر
فریدون حیدریان

جلاد گریان

بود و ندیدم او را

رفت و حس کردم او را

شب تولد آن نازنین منتظر

دود کردم تمام وجود او را

با مستی شدید زنگ زدم و

گفتم برو دوست دارم او را

حال پشیمانم و بی لذت

کاش داشتم حتی سایه او را

من یه جلاد بی رحم گریانم

من به انتها رساندم احساس او را

بعد من سر کرد با خیال من

مرا باور نمیکند دوست دارد خیالم را

۱۲ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۴۸ ۰ نظر
فریدون حیدریان