یادگاری

همه چیز اینجاست

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

دیشب

بالش سوخته میگه

دیشب سیگار بوده و غم

اما نمیدونم کدوم غم

سوزونده سیگار بی گناه و

گوشیه خونی میگه

که همه چیز تموم شده

که حاضرم دیوار یخ زده رو ببینم

ولی اونو نه

تلویزیون شکسته میگه

که خبر داغ جنگ بوده

که باز چشم ناامیدم

مرگ انسان و وجدان دیده

و پیک سرنگون میگه

دیشب مست و گیج بودم

دیشب یه جنون بی همه چیز بودم

که باز مردم و زنده شدم

۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۴۵ ۰ نظر
فریدون حیدریان

لکه شهر

 ((من)) منو کجا میبری؟

با توئم چادری

بذار برات توضیح بدم

نرم میره میفهمی

((او)) تو از بدم بدتری

نه مانتو نه روسری

دروغ نگو میدونم

اومدی واسه دلبری

((من)) من اومدم دلبری؟

کفش ندارم خوب ببین

باید بهش زود برسم

بره میمیرم لعنتی

((و میگذره از رو سرم

هواپیمای مسافرم

زانو میزنم و میبارم

میگه پاشو خواهرم))

((من)) تو آخرین شانس منو گرفتی

تو لکه این شهری

تف به تو و چادرت

یه روز زیر پام له میشی

۰۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۷:۳۰ ۰ نظر
فریدون حیدریان