بلند بخند
به کوتاه آمدن من
آجر بردار
از دیوار امید من
باز همسفر جدید از آن تو
باز قطار اشگ و مرگ از آن من
بازی با احساس
برایت کاری پر احساس
هوس و منفعت
برایت عشق و اولویت
بتی مقدس بودی
لعنت به تو که رفتی
لعنت به من که باز میخواهمت
لاک خیالت تمام مرا پوشانده
آخرین صدای پایت در گوشم جا مانده
پذیرفتن این جای خالی عظیم سخت
ساختن با این دل خرد شده سخت
خیال تو تخت
خواب تو راحت
قلم و جهنم با من دوست
یک شهر و بهشت با تو دوست