دو زخمی سر به راه

خسته از عشق اشتباه

یکی الهام قصه ها

یکی مجروح گریه ها

...

ما در این تاریکی بی حساب

دلگرم به صدای یکدیگریم

دست یاری داریم و توان نیست

ما خط خطی های بعد شیونیم

...

از خون چموش گذشته

از حال این حال

از فکر آینده صفر عاشقی

بیزاریم بیزاریم بیزار