یادگاری

همه چیز اینجاست

۴۴۴ مطلب توسط «فریدون حیدریان» ثبت شده است

جلاد گریان

بود و ندیدم او را

رفت و حس کردم او را

شب تولد آن نازنین منتظر

دود کردم تمام وجود او را

با مستی شدید زنگ زدم و

گفتم برو دوست دارم او را

حال پشیمانم و بی لذت

کاش داشتم حتی سایه او را

من یه جلاد بی رحم گریانم

من به انتها رساندم احساس او را

بعد من سر کرد با خیال من

مرا باور نمیکند دوست دارد خیالم را

۱۲ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۴۸ ۰ نظر
فریدون حیدریان

بی پناه

دنیای من بدون تو

سراسر کابوسه

تصورشم واسه م سخته

کسی برات شعر بنویسه

همین طور که هستی

برام بمون همیشه

این یه حرف ساده

حرف یه شاعر بی پناه

تو باشی کنارم

دنیا توو مشتمه

حتی شعرمم

از خوشی میمیره

نرو و خاموش کن

این ماشین لعنتی رو

پیاده شو و بعد برو

تا بفهمه دلم

که رفتی و نیستی

۲۴ مرداد ۹۷ ، ۰۲:۱۹ ۰ نظر
فریدون حیدریان

تاجر دزد

یه دنیا صدا

توو سرمه

این وطن منه

یا مال غریبه

قرار بوده و هست

یه وجب به غریبه ندیم

ما یه دریا شهید دادیم

چه زود فراموش کردی

ای تاجر دزد

ای سر به مهر

با باد کوه آتش دلمان

یه روزی خاکستر میشی

۲۴ مرداد ۹۷ ، ۰۲:۱۳ ۰ نظر
فریدون حیدریان

دو سیگار

نم نم بارون و

غم من داغون و

رد دادن تماس و

روشن کردن سیگار

یه شام سرد و

یه چای تلخ و

پرت کردن گوشی و

جاری شدن اشکم

یه شعر تازه و

یه یار رفته و

یه قاب عکس و

صدای هق هقم

صدای در زدن و

آمدن دوست و

لبخند زوری و

گریه دوستم

بغل کردن و

دو سیگار و

دو بن بست و

کم شدن غمم

۱۵ مرداد ۹۷ ، ۰۲:۰۸ ۰ نظر
فریدون حیدریان

طمع بارون

چسبیده به من روی موتور

میگه گاز بده بی خیال ترمز

میگم چراغ قرمزه

میگه برو ما که سبزیم

و میگذرم از چراغ قرمز

میگم دیوونگی هم حدی داره

میگه زیر بارون کیف داره

و یهو ساکت میشه

میگم حالت خوبه

میگه تشنه تنتم

و میبوسه پشت گردنم و

و میزنم کنار

و رو به روش میشینم روی موتور

و میبوسمش با طمع بارون

۰۹ مرداد ۹۷ ، ۰۲:۰۸ ۰ نظر
فریدون حیدریان

الاغ های دو پا

ای الاغ های دو پا

همین روز ها

میخندیم و میشکنیم

سم تک تکتان را

نبینید که گاهی ساکتیم

ما آگاه تر از دیروزیم

ما به زودی بلند میشیم

از زیر سم تک تکتان

۰۳ مرداد ۹۷ ، ۰۲:۰۹ ۰ نظر
فریدون حیدریان

پرستار

از رنگ سفید میترسم

مشگی بپوش پرستار

لعنت به ستاره و آسمون

پرده میخوام پرستار

توو اون شب پر ستاره

سفید تنش بود پرستار

هیچکس نمیدونه این راز و

مادرم ندونه بهتره پرستار

نمیتونم با دیوارا حرف بزنم

قلم و کاغذ میخوام پرستار

اینجا که پر خنده است

چرا شادی نیست پرستار

۳۱ تیر ۹۷ ، ۰۲:۱۰ ۰ نظر
فریدون حیدریان

فریدون

تو میخندی و میری

در میان تلویزیون

تو یه بازیگری دروغ گو

نگو توهم زدی فریدون

من مینوشم و بغض میکنم

تو میگی چی شده مهربون

من میگم آبادان

تو با بغض میری بیرون

من اشکم میریزه توو لیوان

تو داد میزنی چرا

من به سوی تو میدوم

تو باز نیستی آروم جون

من یه دیوونه ام

اینو خوب میدونم

تو نیستی و باز هستی

تو باز میگی فریدون

۱۴ تیر ۹۷ ، ۱۷:۴۱ ۰ نظر
فریدون حیدریان

فریب شیرین

دیر اومده

ولی با لبخند

پوست میکنه

سیب زمینی رو

میگه آخ

دستم برید

نگاهم نکن

پرت میکنی حواسم و

میگم بذار ببینم

سر به هوای من

مقصر خودتی

زیبای من

هر چه میبنم

خونی نمیبنم

میخنده و میخندم

به این فریب شیرین

میگه ببخش عزیزم

فقط بخند همیشه

دیر اومدم میدونم

آخرین باره دیوونه

۰۶ تیر ۹۷ ، ۱۶:۲۵ ۰ نظر
فریدون حیدریان

قبرستون بی چراغ

غمگینم و غمگینه

میباره و میبارم

دستش میلرزه و میلرزم

میرم که برنگردم

دیگه دلم روشن نیست

دلم یه قبرستون بی چراغه

ستاره هم نداره

روز و شبش بارونه

موج غم زندگیم

ساحل نداره رقیبم

حالم یه هشداره

امروز من آینده تویه

۰۸ خرداد ۹۷ ، ۲۰:۱۲ ۰ نظر
فریدون حیدریان