یادگاری

همه چیز اینجاست

۴۷۳ مطلب توسط «فریدون حیدریان» ثبت شده است

67i

نمیدانستم

که برده وار عنکبوت او هستم

و دارِ خود به سفارش او میبافم

۰۲ شهریور ۰۰ ، ۲۰:۱۱ ۰ نظر
فریدون حیدریان

66i

سرم کوه و

دلم دشت و

دیده ام

ابرِ سکوت

...

درخت و سبزه نمیدهی ؟

باران و چشمه چطور ؟

من پرنده و امید میخواهم

نقاشِ ترور

۱۵ تیر ۰۰ ، ۱۱:۰۴ ۰ نظر
فریدون حیدریان

65i

در خویش میگریم دگر

اشکم رفیقِ راه نیست

گویی که درد این وطن

با هیچ مرهم ساز نیست

...

صندوقِ رای و نوکران

بازی و بازیگر همان

امید برای آن سراب

با یک کلاه ساده لوحان

...

از یاد بردید خون و دار

آبان و قتلِ بی کران

رای تو هست تمدیدِ خون

خون بازی یا خورنده آن

۲۶ خرداد ۰۰ ، ۱۹:۵۱ ۰ نظر
فریدون حیدریان

64i

شبیه یک شیشه

آنقدر تمیزی

که حس میکنم نیستی

۰۶ خرداد ۰۰ ، ۲۲:۱۵ ۰ نظر
فریدون حیدریان

63i

عشق فقط کوه کندنِ فرهاد

یا آواره شدنِ مجنون نیست

عشق زمانی است

که آسوده خوابم

و مادرم آرامِ آرام

شبیه بال زدن های پروانه

خانه را جارو میزند

۱۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۱۲ ۰ نظر
فریدون حیدریان
جمعه, ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۴:۳۷ ب.ظ فریدون حیدریان
62i

62i

موج سوارِ غمِ دریاییِ خویشیم

اما نشانی از خیسی ندارم

۱۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۶:۳۷ ۰ نظر
فریدون حیدریان

61i

حتی دلم برای خود میگرید نه من

۰۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۱:۰۲ ۰ نظر
فریدون حیدریان

60i

گلِ رمیدهِ من

خارت نوازشِ من

دانی که نگاهِ آغوش سازت

چند سال ربود از جوانیِ من

دانی که از باغ و

باغبان بیم دارم

که غافل از زخمِ پنهان باشند

و ایامِ نا مهربانِ مه آلود

شیرهِ جان نوشد

و مثل من

من باشی و من باشی و

تنها من

۰۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۳۲ ۰ نظر
فریدون حیدریان

59i

پی یک دیدارم

حسرت و تکرارم

به رخم نگاه کن

از درون بیمارم

...

من صدای تلخی

صد شب و صد دوری

به سرم زد گاهی

زندگی در گوری

...

پی یک دیدارم

از خودم بیزارم

هر چه گفتی یارم

نیمه شب مهمانم

۱۶ فروردين ۰۰ ، ۲۰:۰۲ ۰ نظر
فریدون حیدریان

58i

شرابِ نابی یا شوقِ سراب؟

نسیمِ ماهی یا کابوسِ خواب؟

هیچ نمیدانم

...

فقط دانم

که چشم هایم را دوست دارم

چون تو را میبینم ای بهارِ ناب؟

۰۳ فروردين ۰۰ ، ۲۲:۳۵ ۰ نظر
فریدون حیدریان