یادگاری

همه چیز اینجاست

۴۶۵ مطلب توسط «فریدون حیدریان» ثبت شده است

69i

ستارگانِ شبِ گیسویِ نگارم

به قلبِ من خوش آمدید

۰۹ شهریور ۰۰ ، ۰۲:۳۳ ۰ نظر
فریدون حیدریان

68i

مانندِ کلیدی شکسته در قفل

شکستی و

در دلم ماندی

۰۶ شهریور ۰۰ ، ۱۸:۳۷ ۰ نظر
فریدون حیدریان

67i

نمیدانستم

که برده وار عنکبوت او هستم

و دارِ خود به سفارش او میبافم

۰۲ شهریور ۰۰ ، ۲۰:۱۱ ۰ نظر
فریدون حیدریان

66i

سرم کوه و

دلم دشت و

دیده ام

ابرِ سکوت

...

درخت و سبزه نمیدهی ؟

باران و چشمه چطور ؟

من پرنده و امید میخواهم

نقاشِ ترور

۱۵ تیر ۰۰ ، ۱۱:۰۴ ۰ نظر
فریدون حیدریان

65i

در خویش میگریم دگر

اشکم رفیقِ راه نیست

گویی که درد این وطن

با هیچ مرهم ساز نیست

...

صندوقِ رای و نوکران

بازی و بازیگر همان

امید برای آن سراب

با یک کلاه ساده لوحان

...

از یاد بردید خون و دار

آبان و قتلِ بی کران

رای تو هست تمدیدِ خون

خون بازی یا خورنده آن

۲۶ خرداد ۰۰ ، ۱۹:۵۱ ۰ نظر
فریدون حیدریان

64i

شبیه یک شیشه

آنقدر تمیزی

که حس میکنم نیستی

۰۶ خرداد ۰۰ ، ۲۲:۱۵ ۰ نظر
فریدون حیدریان

63i

عشق فقط کوه کندنِ فرهاد

یا آواره شدنِ مجنون نیست

عشق زمانی است

که آسوده خوابم

و مادرم آرامِ آرام

شبیه بال زدن های پروانه

خانه را جارو میزند

۱۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۱۲ ۰ نظر
فریدون حیدریان
جمعه, ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۴:۳۷ ب.ظ فریدون حیدریان
62i

62i

موج سوارِ غمِ دریاییِ خویشیم

اما نشانی از خیسی ندارم

۱۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۶:۳۷ ۰ نظر
فریدون حیدریان

61i

حتی دلم برای خود میگرید نه من

۰۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۱:۰۲ ۰ نظر
فریدون حیدریان

60i

گلِ رمیدهِ من

خارت نوازشِ من

دانی که نگاهِ آغوش سازت

چند سال ربود از جوانیِ من

دانی که از باغ و

باغبان بیم دارم

که غافل از زخمِ پنهان باشند

و ایامِ نا مهربانِ مه آلود

شیرهِ جان نوشد

و مثل من

من باشی و من باشی و

تنها من

۰۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۳۲ ۰ نظر
فریدون حیدریان