تن من یا تن تو
انتخاب قربانی با تو
بمیرم یا بمیرم
زیر رگبار بوسه های تو
تن من یا تن تو
انتخاب قربانی با تو
بمیرم یا بمیرم
زیر رگبار بوسه های تو
تیزی دهانم
دلم را برید
ای وای من
نگارم رنجید
حال نمیدانم
من میخندم یا آینه
حال نمیدانم
من میشکنم یا آینه
من بعد دروغ و دروغ
صداقت بی صداقت
نقاب و رنگ بازی
شادی و فلسفه سازی
نشسته ایم رو به روی هم
تکیه دادیم به دیوار های خیس
ساکتیم و عرق میریزیم
در این حمام خاطره خیز
لباس میکنیم و شروع میکنیم
به خاموش کردن شمع های هیز
در آغوشش زیر دوش میلرزم و
و بلند بلند میخندد مثل جیغ
لباس تنم میکند یعنی خداحافظ
لباس تنش میکنم یعنی خداحافظ
قرار بود عشق کنیم با تیغ
باز نشد نشد باز هیچ هیچ
قاسم را بو میکند
نرگس بی همه چیز
همیشه عطر مخصوص میزند
برای نرگس خنجر تیز
سه ماهه آخر هفته
به خانه نرگس میرود
سه ماهه تمام هفته
زبان شکایت ندارم
امشب بعد بازی فوتبال
فیلم نرگس و قاسم
امشب دو قبیله تازه نفس
داور بازی نرگس و قاسم
شب اول جدایی
خیلی سرد بود
مثل همین امشب
که باد و بارونه
گریه کردم یا نه
خوب یادم نیست
ولی خب میدونم
غم با گریه نمیمیره
هنوزم بازی میکنی
با دو تا آس دل
من دیگه نمیجنگم
واسه حرف دل
خداحافظ دیرت شده
یا شایدم دیرم شده
رفتی سلام برسون
سراب بعد دیدار
من خدای خجالتم
بمیرم دم نمیزنم
وقتی یه کوه غم دارم
فقط زنگ میزنم
ایرانسل یا همراه اول
زن یا مرد
انتخاب من نیست
فقط بازی اعداده
عده ای بعد فحش میخندن
عده ای بعد خنده فحش میدن
عده ای بی عیب و بی خاصیتن
عده ای در دسترس نیستن
روز شبی که خواستم بمیرم
رفتم خون دادم
تا شاید بخندم
قبل خاموش شدن
ولی سخت پشیمون شدم
چون غم توو خونمه
به هر کی یم برسه
یه روز خوش نمیبنه
رفتم سریع گرفتم
خون بی ارزشم و
من حداقل نجات دادم
یه آدم رفتنی رو
حالا شما بخندین
دوستای مست من
اگه خونم بره توو چاه حموم
یه شب میمیرن همتون
روحم از بدنم رفته یا میل رفتن دارد نمیدانم
خانه دور سرم میچرخد یا سرم میچرخد نمیدانم
تو در آغوش منی یا لباس زنانه دارم نمیدانم
شرح گیسوی تو را مینویسم یا حال زارم را نمیدانم
دفتر شعرم را میخوانم یا رمان عاشقانه نمیدانم
تو از در میروی یا میایی نمیدانم نمیدانم
یه شب نزدیک صبح بود
که از آغوش من گریخت
و لخت لخت رفت و نشست
رو به روی آینه کثیف
نمیدونم توو آینه چه میدید
فقط ساکت بود و بی حرکت
بعد شروع کرد به رنگ کردن خود
مثل یه نقاش نمره بیست
برام عجیب بود و پر غم
چون قبلا گفته بود
متنفرم از آبرنگ و نقاشی
بلند شدم و کنارش ایستادم
گفت رنگ کن من و
با هر رنگی که دوست داری
چیزی بگو حرف بزن دکتر
دیوونه شده یا نه
پیره و کم حوصله
ولی خوب میشنوه
اهل نصیحت نیست
فقط مست حرفه
منتظره حرف بزنم
فقط یک کلمه
تا نشون بده
چقدر میفهمه
میگم عشق
میگه یه قدم برداری
تو رو تا ته میبره
مثل پله برقی
میگم خیانت
میگه اشتباه رو
کش بدی
زود میفهمه