من قدیمی ترین جنازه سردخانه عشقم
من خط خطی بعد سه نقطه ام
من دیوانه ام حلقه خاک کردم
با خاکستر لباس عشقم خوابیدم
بعد آرایش غلیظ بی تماشاگرم
ساعتی به خودکشی با گاز فکر کردم
من شک بین رفتن و ماندم
دلم را سرد میکنم و درهم
دستیم که گلویم را گرفته است
نه رهایم میکند نه جان میدهم راحت
من یه زنم که زن دوم دیده
درخت جوانم که با چوب خود سوخته
خاکسترم به دنبال پرنده ام رفته
‎خواهر من کبریت بی خطر نبوده