به پروانه نفس
به شمع تاریکی
قصهِ باد عجیب
شبیه آدمی ست
آجر به آجر پشتِ هر دیوار گریستی
آنی تو را نخواست و در خیال زیستی
ای من به فدای تو ای دلِ از سینه سیر
چیزی بگو باز مست و خرابی یا نیستی