یادگاری

همه چیز اینجاست

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

هنوزم داد میزند

بیرون میزنم

از خانه عشق و خیانت

به درخت میرسم

تکیه میدم راحت

بغض میکنم

وقت گریه است

به در خیره میشم

دلم منتظر است

اشگ میریزم

در حیاط باز است

به سوی در میرم

داد میزند عشق من است

نگاهش میکنم

چشم او هم تر است

به راهم ادامه میدم

میدود و به در میرسد

اجازه عبور نمیدهد

تمام وجودش ترس است

میگوید به کسی نگو

میگویم خیالت راحت

اما فردا فردا

جدایی من و تو است

۲۹ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۳۳ ۰ نظر
فریدون حیدریان

افکار طوسی

سلام من افکار سعید طوسی م

میخوام یه کم درد و دل کنم

چرا دادگاه میرین ناله کنینن

بیاین یه قانون جدید اضافه کنیم

چرا نباید پسر صیقه کنیم

چرا یه تنوع توو زندگی نداریم

خدا فراموش کرده بگه

بیاین به جای خدا حرف بزنیم

آب از آب تکون نمیخوره

چرا اینقدر دست دست بکنیم

اگه بشه به قرآن ثواب میکنین

منم قبل و بعد قرائتم دعاتون میکنم

۱۰ بهمن ۹۶ ، ۰۵:۳۲ ۰ نظر
فریدون حیدریان

دستای مقدس

تو محله مون یه پیرمرده

که همه بهش میگن دیوونه

با ریش و موی بلند جذابه

هیچ کس خنده و گریه شو ندیده

هر موقعه که یه پیکان رد میشه

یه دقیقه فقط دستاشو میبوسه

میگم پیکان و دوست داری

میگه یه روز با پیکان رفت و رفت

میگم چرا دستاتو میبوسی

میگه دستای من مقدسه

میگم چراشو به هم میگی

میگه آخه یه روزی تو دستای اون بوده

ساکت و مات میشم مثل مجسمه

میگه خاطره های خوب و بد

همیشه همیشه موندگاره

۰۱ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۲۳ ۰ نظر
فریدون حیدریان