به پایان نزدیک تر شدم

به آن تاریکی عظیم

که مستانه منتظر است

آغوش بگیرد و بخوابد

...

به پایان نزدیک تر شدم

به آن پوچی هم رنگ زندگی

که لحظه لحظه میمیرد

تا جاودان بماند

...

به پایان نزدیک تر شدم

به آن مقصد اجباری

که دل میخواهد

نفس بکشد پنهانی