یادگاری

همه چیز اینجاست

۴ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

از یادم نمیرود

شوخی تو با اتوی خاموش
 رقص تو با آهنگ شاهینم
 شوخی من با لنزهای تو
از یادم نمیرود نازنینم
 بازار و یهویی قایم شدن
 آتش بازی و سیب زمینی
 بارون و پا لخت دویدن
 از یادم نمیرود نازنینم
 شهربازی و بچه شدن
 سلفی و مردن از خنده
 اسم بچه و قهر کردن
 از یادم نمیرود نازنینم
 گریه دو نفره زیر دوش
 گریه تو پشت شیشه اتوبوس
 لرزیدن و زانو زدنم
 از یادم نمیرود نازنینم
 بوق و ماشین عروس تو
آذر و آخرین تیر تو
رقص من با مرد تو
از یادم نمیرود نازنینم
۲۳ آبان ۹۶ ، ۰۶:۲۲ ۰ نظر
فریدون حیدریان

دوستم نیلوفر

لاله به دست آمده نیلوفر
بعد جنگ ها رسیده نیلوفر
 داغ و صمیمی است همیشه
 خورشید شب من شده نیلوفر
دستم که میگیرد دل میبرد
تشنه را تشنه نمیگذارد نیلوفر
سرفه های قلم مرا شنیده
 دیدم که اشگ ریخته نیلوفر
اما دلم جای دیگه است
 هنوز گذشته با منه نیلوفر
تظاهر نمیکنم به دوست داشتن
 باور کن اشتباه رابطه نیلوفر
محکومم به این رنج لعنتی
 برقرار بمانی دوست دخترم نیلوفر
خاطره خوب و ماندگار منی
 مرا ببخش نمیتوانم بمانم نیلوفر
۲۱ آبان ۹۶ ، ۲۱:۴۳ ۰ نظر
فریدون حیدریان

آرایش غلیظ

من قدیمی ترین جنازه سردخانه عشقم
من خط خطی بعد سه نقطه ام
من دیوانه ام حلقه خاک کردم
با خاکستر لباس عشقم خوابیدم
بعد آرایش غلیظ بی تماشاگرم
ساعتی به خودکشی با گاز فکر کردم
من شک بین رفتن و ماندم
دلم را سرد میکنم و درهم
دستیم که گلویم را گرفته است
نه رهایم میکند نه جان میدهم راحت
من یه زنم که زن دوم دیده
درخت جوانم که با چوب خود سوخته
خاکسترم به دنبال پرنده ام رفته
‎خواهر من کبریت بی خطر نبوده
۰۸ آبان ۹۶ ، ۱۳:۳۱ ۰ نظر
فریدون حیدریان

سایه شب

سر درد من با خواب حل نمیشود
یک ستاره در آسمان من روشن نمیشود
سوخته ام دیگر نیستم لذیذ و عزیز
آن دستای مشت شده پوچ گل نمیشود
این روزا روزهایم شبیه سایه شب است
لعنتی گل به خودی زدن گل برد نمیشود
جنس لبش خوب است بد جنس واقعی
حوای من مست کرده و آدم نمیشود
پچ پچ های تو هنوزم در گوشم هست
آن خبرهای بد بد خوب نمیشود
رفته ای و رفتن همدردی مسکن های خوب
چرا خون روی پیتزای من سس نمیشود
۰۱ آبان ۹۶ ، ۱۹:۰۳ ۱ نظر
فریدون حیدریان