یادگاری

همه چیز اینجاست

۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

... بیست و هفت ...

زندگی مانند چرخش زمین

لذت و غمی تکراری

اما تو تکراری نمیشوی

تو لذتی بی تکراری

...

و ما باید بخوابیم

تا دنیای تکراری بخوابد

و ما باید بخوابیم

تا دنیای دیگری بسازیم

...

اما صدای تو داد میزند

که زیر باران باریده ای

که مرده ای

تا زخم را مرهم کنی

اما صدای تو داد میزند

که امشب شب طلوع دنیا نیست

که امشب شب سوگ واری تکرار است

۲۱ بهمن ۹۸ ، ۲۲:۴۳ ۰ نظر
فریدون حیدریان

... بیست و شش ...

ای غم زیبا

غوغا به پا کرده ای

گیجی رفته از دیار من

مستی شده همنشین سایه ام

و چه بخواهی چه نخواهی

نشسته ای به دلم

...

ای غم زیبا

گاه و بی گاه

در خواب و بیداری

سفرهایی خیالی با تو دارم

من با قطاری پر گل

از اقیانوسی ستاره عبور کرده ام

و گیسوی روح بخشت را

که پر مروارید بود بافتم

...

ای غم زیبا

سفرهای خیالی ام

هر چه که بوده و هست

زیبا تر از دیدنت نیست

۱۴ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۳۷ ۱ نظر
فریدون حیدریان

... بیست و پنج ...

من مرد بارانم

بر تن خیابان میبارم

اما پنهانی و بی صدا

زمانی که شهر خواب است

...

من غم نان مردم دارم

رخت عزای شهر بر تن دارم

رخت عزای که انگار دائمی است

و قصد سوزاندن دارد و نمی سوزد

...

من دل تنگ رقص و شادی شهرم

دل تنگ رهایی پرنده گان بی آسمانم

دل تنگ یک صبح بی آه ام

۱۰ بهمن ۹۸ ، ۱۳:۱۹ ۱ نظر
فریدون حیدریان

... بیست و چهار ...

قصیده، غزل، دو بیتی، نو، سپید ...

گرد زخم های بی سنگرم حلقه زدند

تا با موجی از شوق و غم

شعله یادت را کوهی از آتش کنند

و هزار خاطره من دیروز را

زنده کنند و دود

...

قصیده، غزل، دو بیتی، نو، سپید ...

همچو شاخه جوان شکسته شده ام

من لانه عشق بودم و دگر هیچ ام

و برگ های امیدم قصد سفر دارند

و من مشتاق کبریت و خواب ابدی ام

۰۶ بهمن ۹۸ ، ۱۳:۴۷ ۰ نظر
فریدون حیدریان

... بیست و سه ...

درست است

پاییز سرطان گرفته است

اما زمستان سیاه سفید

تو دزد جان پاییز نیستی

بهار پر گریه

کلاه گیس پاییز میشود

و تابستان

شکل دیگری از پاییز است

و پاییز

باز همان پاییز میشود

۰۱ بهمن ۹۸ ، ۱۷:۲۵ ۰ نظر
فریدون حیدریان