یادگاری

همه چیز اینجاست

۸ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

... شهر دل من ...

شهر دل من

بوق سلام و خداحافظ

نداره

حتی یه کلاغ دلسوز هم

نداره

مدتی است

که زیر برف بغض مانده

انگار که خورشید

نداره

گاهی رعد و برق است

اما لذت باران را

نداره

شهر دل من

فندک و سیگار و دوده

اما توتون درد عشق را

نداره

۲۹ آبان ۹۷ ، ۲۱:۱۰ ۰ نظر
فریدون حیدریان

... انتخاب تو ...

تن من یا تن تو

انتخاب قربانی با تو

بمیرم یا بمیرم

زیر رگبار بوسه های تو

۲۸ آبان ۹۷ ، ۱۸:۳۶ ۰ نظر
فریدون حیدریان

... رنگ بازی ...

تیزی دهانم

دلم را برید

ای وای من

نگارم رنجید

حال نمیدانم

من میخندم یا آینه

حال نمیدانم

من میشکنم یا آینه

من بعد دروغ و دروغ

صداقت بی صداقت

نقاب و رنگ بازی

شادی و فلسفه سازی

۲۶ آبان ۹۷ ، ۱۷:۱۰ ۱ نظر
فریدون حیدریان

... مثل جیغ ...

نشسته ایم رو به روی هم

تکیه دادیم به دیوار های خیس

ساکتیم و عرق میریزیم

در این حمام خاطره خیز

لباس میکنیم و شروع میکنیم

به خاموش کردن شمع های هیز

در آغوشش زیر دوش میلرزم و

و بلند بلند میخندد مثل جیغ

لباس تنم میکند یعنی خداحافظ

لباس تنش میکنم یعنی خداحافظ

قرار بود عشق کنیم با تیغ

باز نشد نشد باز هیچ هیچ

۲۲ آبان ۹۷ ، ۱۰:۵۴ ۰ نظر
فریدون حیدریان

... نرگس و قاسم ...

قاسم را بو میکند

نرگس بی همه چیز

همیشه عطر مخصوص میزند

برای نرگس خنجر تیز

سه ماهه آخر هفته

به خانه نرگس میرود

سه ماهه تمام هفته

زبان شکایت ندارم

امشب بعد بازی فوتبال

فیلم نرگس و قاسم

امشب دو قبیله تازه نفس

داور بازی نرگس و قاسم

۲۰ آبان ۹۷ ، ۱۶:۲۹ ۰ نظر
فریدون حیدریان

... غم با گریه نمیمیره ...

شب اول جدایی

خیلی سرد بود

مثل همین امشب

که باد و بارونه

گریه کردم یا نه

خوب یادم نیست

ولی خب میدونم

غم با گریه نمیمیره

هنوزم بازی میکنی

با دو تا آس دل

من دیگه نمیجنگم

واسه حرف دل

خداحافظ دیرت شده

یا شایدم دیرم شده

رفتی سلام برسون

سراب بعد دیدار

۱۴ آبان ۹۷ ، ۱۹:۱۵ ۰ نظر
فریدون حیدریان

... انتخاب من نیست ...

من خدای خجالتم

بمیرم دم نمیزنم

وقتی یه کوه غم دارم

فقط زنگ میزنم

ایرانسل یا همراه اول

زن یا مرد

انتخاب من نیست

فقط بازی اعداده

عده ای بعد فحش میخندن

عده ای بعد خنده فحش میدن

عده ای بی عیب و بی خاصیتن

عده ای در دسترس نیستن

۰۶ آبان ۹۷ ، ۱۷:۱۵ ۰ نظر
فریدون حیدریان

... چاه مرگ ...

روز شبی که خواستم بمیرم

رفتم خون دادم

تا شاید بخندم

قبل خاموش شدن

ولی سخت پشیمون شدم

چون غم توو خونمه

به هر کی یم برسه

یه روز خوش نمیبنه

رفتم سریع گرفتم

خون بی ارزشم و

من حداقل نجات دادم

یه آدم رفتنی رو

حالا شما بخندین

دوستای مست من

اگه خونم بره توو چاه حموم

یه شب میمیرن همتون

۰۴ آبان ۹۷ ، ۱۷:۰۴ ۰ نظر
فریدون حیدریان