یادگاری

همه چیز اینجاست

۲ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

55¡

تیغ های در کمین

لبخند زنان و بی صدا

سیگارهای خام و سرد

گویند مرا آتش بزن

اما چه سود دود و خون

نیست دگر تسکین من

خواهم علاجی ماندگار

همچون هوای کوه تو

حیف از این عمرِ بعد تو

که نیست عمرِ من

عمر سیاهی و غم است

خواهم نباشم دود و خون

۱۴ دی ۹۹ ، ۰۲:۴۲ ۰ نظر
فریدون حیدریان

. پنجاه و چهار .

از شور و شوق دور و

با خود سرد و تاریک

امشب چه خوب دانستم

تاوانِ گناهم چیست

گر من شکستهِ بی نورم

و ز خوبِ خوبان دورم

چون خون کردم و

خون دادم

به باغچهِ رنجورم

گل ها از آن جدا کردم

بد کردم و

خطا کردم

۰۱ دی ۹۹ ، ۱۶:۲۶ ۰ نظر
فریدون حیدریان