عصای من شعره

عجول پا برهنه

بگیر برو بخوان

قافیه سخت منتظره

تو از دورهای دور

رقص درد واژه ای

از نزدیک نزدیک

سرگرم نمایشی

خسته کردی و خسته شدی

تو به فکر راه تازه ای؟

راه فراری نیست فراری

بن بست دیدی و بن بست شدی