یادگاری

همه چیز اینجاست

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

... نه ...

بگذار ببارم

فقط یک شب

کودکانه و بی شرم

روی شانه های لختت

 

توو سینه ام

یه دریا سرکوب شده

نمیدانی و میدانم

اگر نبارم میمیرم

 

مریض لاعلاجم و

عشق تو لاعلاج تر

میان لاعلاج ها

به زودی میمیرم

۱۹ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۱۰ ۰ نظر
فریدون حیدریان

... هشت ...

بو میده

تمام رفتارت

کمتر با منی

خوشی با مجازیت

 

این دیوار را

کی ساخت

من و کتابام

یا خود خودت

 

سرد شده

سکوت خانه

بریدی و بریدم

میدانی و میدانم

۱۵ شهریور ۹۸ ، ۲۲:۳۴ ۰ نظر
فریدون حیدریان

... هفت ...

من عقل و منطق

او دل و احساس

من او شدم او

او من شد و من

 

بازی عشق است

ما بی اراده

دیروز من کو

چی شدم من

 

یه روز گیجم و

یه روز مطمئن

یه روز فراری و

یه روز منتظر

۰۷ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۱۷ ۰ نظر
فریدون حیدریان

... شش ...

منه دیوونه رو

دیوونه میکنه

دیوونه بازی

تویه دیوونه

 

بگو دیوونه

زیر برف شادی

دویدن و دویدن

لذت داره واقعا

 

بگو دیوونه

مشت کوبیدن به کیک

و لیس زدن انگشت

لذت داره واقعا

۰۳ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۴۴ ۰ نظر
فریدون حیدریان