دلگیر نباش سحر ما همسفر یه هدف

ما فریاده یه درد شبانیم

 باغبان این باغ بی حاصلیم

 زندگی به ما آموخت که باید سر کنیم با تب سکوت

 عابر و هم کلام ساده ی نبودیم

 دیدارمان سعادتی بود از سوی خدایام

 ما گوش شدیم برای شنیدن قصه عشقمان که خریدار نداشت

 به قول خودت حوالی ما عقب افتاده ان

 از احساس سحر ردپای مهرت تا ابد باقی میماند

 در دلم در این زندگی تارم

 تو فقط بودی سحرم تشنه دیدارتم

 بهترین دوستم