حلالی ‎اگه بری‎
‎دوست دارم‎
اگه خیانت کنی
مرا گریزی‎
ز‎ ‎مهر‎ ‎تو‎ ‎نیست‎
‎یادم دادی‎
‎بی خیال دیروز بی تو‎
‎و‎ ‎فردای بی تو‎
باشم‎
فقط امروز را با تو‎
دوست داشته باشم‎
‎دیدارمان هم غمش کمتر‎ ‎از جدایمان نبود‎
‎پس بساز‎
یا فراموش کن‎
که بین این دو بمانی‎
‎دود میشی
بذار اعتراف کنم‎
‎از‎ ‎کجا عاشقت شدم
از‎ ‎پشت پنجره‎
‎دزدکی دیدنت‎
‎زیر‎ ‎باران تماشایی بود‎
‎من ساده‎
‎عاشقت شدم‎
‎از پشت پنجره‎
آخر سر هم نفهمیدم‎
‎چرا این عشق‎
با خیانت هم به نفرت گشیده نشد