سردم چون گرمی ندیدم
نرفتم چون راهی ندیدم
زندگیا هم شده بشگن بشگن دل
فقط مال اونا صدا داره
مال من بی صداس
میخوام سمت عشق نرم
چون هستیم را گرفتو چیزی به من نداد
به جز صدای خنده هاش
که هنوزم تو گوشمه
چشاشم هنوز
تو قاب چشامه
گرمی دستشم
هنوز رو دست سردمه
کز میکنم گوشیه خونه
نکنه جای ببینمش که دستش تو دستشه
عشوه میریزه به پاش
که این موقع ها مینویسم
تا بفهمن چه کرده با من
که عشق دیروزم
شده نفرت امروزم