تو هستی یه حس مبهم

که وقتی نزدیکم میشی قلبم میزنه تند تر

نمیدونم ترسه

یا عشق

نمیدونم تو هم مثل دیگران زخم بزنی بری

یا شاید مرهمی میمانی

وقتی رو به رومی دوست دارم ببینم

غرور زنانه ات،نگاه پر شرمت

چشم های پر حرفت

 لبخنده ساده و شیرینت را

نمیدونم سرابی برای منه تشنه لب

یا بارانی از سوی خدا

بگو از کدامین دسته ی طوفانی

یا نسیم دل نشینی

اگر تو جای این تن لاغر بودی

استخوان آب میکردی

ما کل زندگیمان را

با این حس های مبهم سر کردیم