خدایا مرا ببر که از بس پر پر زدم،بریدم

که این دل را هر گونه بگی آزردن

هر وسلیه که بود به این تن پاک زدن

که این دو چشمم قد یه دریا بارید

زمینت خالی بود از عشق

روزهایت پر ظلمت تر از شب بود

شب هایت چیزی نبود جزء کابوس

بنده هایت خود شیطانن

که فقط تو فکر حالو پولن

بدون بی دلیل دل میشکنن دروغ میگن

حتی خودیا که صرف کردی عمر را برایشان

چرا از چشمت افتاده ام

خدایا مرا ببر این خواسته ام را بپذیر

اشگالی ندارد خواسته های دیگرم را نپذیری