مثل من نشی

که آخراش فهمیدم چی به چی

و نصف عمرت تو رویا بگذره

و راهو بدونی ولی بی راهه بری

و غرق بچگیت نشی

و گم نشه فریادت

و یه نگاه پر از حسرت همیشه تو قاب چشام بوده

یه زندگی رویایی همیشه تو سرم بوده

لالایم شبا اشگ بود

نگاهم عطش داشت

صدام سوز داشت

رخم اخم داشت

و عشقمم فدای مشکلات شد

ولی حالا حس غریبی دارم

مثل کلاغ عقب افتاده از کوچ

مثل ماهی افتاده در تور

و همیشه تو بازی تو میدون بود

با این که بد بود

کسی رو نمیکتم نبود