برای من غرور گند

برای همه عشوه در حد مرگ

ای کمر پرس

نامرد زن

میروی کامل برو

میمانی کامل بمان

دلسوزی بعد رفتن یعنی افزون درد

نه تسکین

با نرها بمان

گل دیروز خار امروز

خواسته یا ناخواسته یه بار جدایی دیدیم

این رفتنت از سر داغ بودن یا اشتباه نیست

انکار نبودت باور وجودت کشنده است

روز شده بغض بغض

شب شده گریه گریه

این یعنی زنده بعد مرگ

یعنی مثبت تنهای

فریادم شده کاغذی

هر چه میخواهی بچرخ

باز شکسته مینشینیم مقابل هم