مهناز تو خیلی همه چیزو سخت میگری این روزا این فکرا با گذشت زمان خوب میشه میدونی زندگی ما وقتی قشنگ میشه که همه فصل ها توش باشه فکرشو بکن اگه همش تو بهار بودیم اصلا تابستون زمستون پاییز نداشتیم بهار وقتی واسه ما قشنگه که زمستونو بگذرونیم مهناز رفت تو آشپزخونه شام درست کنه که بارون اومد منم پشت پنجره داشتم بارونو نگاه میکردم مهناز باز داری به چی فکر میکنی من وقتی بارون میاد خیلی آروم میشم مهناز همین که با یه بارون ساده آروم میشی یعنی خوشبختی آدمای هستن که دنیارو داشته باشن آروم نمیشن این بارون بعد اون حرفا بی دلیل نیست خدا تو رو خیلی دوست داره خوش به حالت