در را محکم بست و رفت
به حرف من گوش نداد و رفت
چشمای خیس مرا از پشت پنجره ندید
چمدان به دست رفت و رفت
خواستم داد بزنم نرو نرو
حرف نیامد و زندگیم رفت
پله به پله دویدم و باریدم
پشت سر ماشینش دویدم و رفت
نه جواب تماس داد نه اس ام اس
او برای همیشه گذاشت و رفت
ترس و درد من این بود
‏‎که بدون داد و بیداد و ناسزا رفت
مرا صاحب کشدار ترین روز و شب کرد و رفت
مرا همسفر داغ ترین درد و غم کرد و رفت
حق داشت و حق با او بود
رفتنی سر به راه بود و رفت