شب و تاریکی

چراغ قوه و مستی

رقص نوبتی و

خنده های طولانی


من به فکر دیگری

روی تخت دیگری

وسط بوسه و بغل

اندوه ناگهانی


زور روزگار زیاده

مشت های من پوچه

منو اشتباه بریده

منو اشتباه دوخته