گنگ و مه آلود است

انگار از جنس آدم نیست

شب ها همیشه بد خواب

حتما دلش با من نیست

...

گاه در اوج لذت با من

بغض پنهانی است

گاه در اوج خشم با من

لبخند ناگهانی است

...

او از کم رنگی به بی رنگی رسیده

روح آواره او درون بن بست

من شروع جداییم یا خیانت

عشق ما به همین رفتن رسیده