در این تیغ زار پنبه مانند

الماس های چشم سایه ام جاری

من ریشه سوخته ام عزیز

زمستان و بهارم بی معنی

اما درخت سبز دروغ مانده ام

تا غم به غمت اضافه نکنم عزیز