یار تن ماه سیاه پوش من

محو موسیقی باران

من در آغوش سکوتِ

لذتی بی اَمان

...

او سراسر دوستی و شیرینی چای

من منتظر رود سیاه زیر روسری

او دست به روی دست من

من حس آزادی کنار عاشقی

...

او سخن خوش و

من خوش شنو

او رود سیاه و

من مست موج او