یادگاری

همه چیز اینجاست

۲۲ مطلب توسط «سعید» ثبت شده است

عادت قشنگ

کاش که قلب من و تو یه بار کنار هم باشن*****با مهر و مهربونی ها جدا از هر چی غم باشن

۰۶ تیر ۹۴ ، ۲۲:۰۹ ۵ نظر
سعید

فاصله ها

فاصله بین من و تو عینه  دره میمونه*****طولش زیادی نیست ولی عمقش جون میسوزونه

۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۶:۲۱ ۰ نظر
سعید

شاید

شاید زیادی واسه تو تکرار و بی معنی شدم ***** فک کردی من مثل همه منتظر بعدی شدم


یک قطره از دریای تو واسه شنا کردن بسه ***** عشق من از نگاه تو انگار شبیه هوسه


میدونستی چشمای تو نگاه گیرایی داره ***** قلب من با چشمای تو ببین چه دنیایی داره


از ترس اینکه بیش از این اینجا منو رها کنی ***** از دور دنبالت میام شاید به من نگاه کنی


سردرگمم از اینکه تو مغروری یا بی عاطفه ***** یا اینکه کم محلیات نسبت به من یه عادته

۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۶:۰۶ ۰ نظر
سعید

ستاره

ستاره ی شبای من تو هستی  ****  خورشید میخوام چیکار وقتی پیشم نشستی

مهتاب و ماه و آسمون ،زیبایی رنگین کمون ****   گم شده تو نگاه تو عظمت این کهکشون

تنهاترین مرد زمین امشب دوباره من شدم **** عاشق ترین قلب خدا امشب دوباره خم شدم

احساس من به عشق تو هرگز یه لحظه کم نشد ****  یک لحظه هم نگاه تو عاشق این دلم نشد

سنگینیه رفتارتم مثل چکش تو سر شده **** چشمای بی قرار من دنبال یک نظر شده

هربار نگاهت میکنم یک دنیا عاشق تر میشم **** تموم لحظه هام تویی از نگاه به تو سیر نمیشم

تو تموم خاطرهام یه پای ماجرا تویی ****  لحظه به لحظه پا به پا با من قدم تو میزنی

خیال تو توی شبا تسکین قلب خستمه ****  نگاه به آینده بی تو به زندگیم غم میزنه

ستاره ها تو این شبا پیش تو نوری ندارند ****  خورشید ها رو به روی تو نمی تونند سو بزنند

بازم منو خط میزنی از تو خیالات خودت  ****  هر کاری میکنی  بدون من شدم عاشق دلت

بخوای نخوای اسیرتم پامو کنار نمیکشم  ****  حتی شده به خاطرت دنیا رو آتیش میکشم

۱۵ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۷ ۷ نظر
سعید

کی میای...

به من میگن دوباره بیا و عاشقش شو****اول راهی پسر دیدی هنوز کجا شو

همه تو این خیالن،که من بریدم ازت****هیچکس نفهمید که من،تازه شدم دیوونت

سختی ها تو زندگیم واسم همیشه پل بود****عشق تو تو زندگیم انگاری مثل هل بود

شروع کردم خودم تورو با شوق فردا****یکی یکی گذشتم از قانون و رویاها

تاروز موعود همش با تو توی رویاها****میگشتم و کنارم بودی،نبودی جدا

قانون من نگاهت فقط روزی یه باره****بیشتر از این یک نگاه نمی دادم اجازه

ولی حالا بگو تو،کی گلدونو بیاره****نگاه کردن به تو حد و شمار نداره

با اینکه تو یه لحظه به من ندادی دلت****ولی چرا من هر روز بیشتر میشم عاشقت

رگ خواب دل من دست خودت افتاده ****با همین بی خیالیت قلبم به پات افتاده

در دلم به روی، همه غیر تو بسته****تنم واسه غیر تو همیشه بوده خسته

چشمام فقط واسه تو یه ریز داره میباره**** تو زندگی آدم عشق فقط یه باره

اگه تو حوا بشی قول میدم که آدم شم****تو لیلای من باشی مجنون مجنون میشم

از هیچکسی غیر تو هیچ خواسته ای ندارم****همه وجودم تویی پس کی میای کنارم
۱۴ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۱ ۱ نظر
سعید

بند لیلا

هر چه میگویم نمیخواهم رفیق****باز میگویند میجوییم دقیق


در خیال خود میپندارند****زود باید بر من همدم آورند


راز عشقت را با هیچکس مگو****غیر خود از دیگری همدل مجو


تا که رسوا گشتی دیگر تمام****صد بگویی نشنوند ختم کلام


در دلت نیستند که دریابند غمت****هر کنی گویند که مجنون عاشق است


آری من بودم آن مجنون مست****بی گناهم این یکی کار دل است


هیچکس را بی نصیب از عشق نیست****هر که گوید یاوه گویی بیش نیست


لیکن از هر عشق بر خیزد غمی****در فراق هر یکی سوزد کسی


یک نفر در دوری یوسف نشست****دیگری مجنون یک لیلی شده است


یکنفرهم شیفته خود گشته بود****بی دریغ و یکسر از خود می ستود


هان عشقی هست از هر سه جدا****عاشق و معشوق بودن با خدا


با خدایت باش و شاهی بکن****غیر از او باش هر چه خواهی بکن


دستکم در دامنت است یا خدا****این حقیر هرگز نکن از خود جدا


من جوان و خام و نادانم،،، نکن****پرت از بالا ودرگاهت نکن


بنده ات در بند لیلا ها نکن****بهر هر بی لایقی خارم نکن

۱۴ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۵ ۲ نظر
سعید

شب و بارون

شب و بارون و من خیس تو خیابون***چشای نم زده عین یه ناودون


میباره هر چی تو دل سرد وسنگه***شاید این حس هیچوقت برنگرده


دلم پر شد از این صبر بی تو خستم***شاید عهد جدایی با تو بستم


تو دنیامو آوردی پیش چشمام***هنوز بعد دو سال تنهای تنهام


تو انگار از منو دنیام رفتی***میبینی تو منو هر روز به سختی


هرازگاهی نگاهت سمت چشمام***میاد اما تو نیستی توی دنیام


منو از من گرفتی با یه لبخند***ولی حالا چه لبخنهات تلخند


شاید تلخیه تو رو من اثر کرد***که خاطرات تو چشمامو تر کرد


میگم صبر شاید این روزا تموم شه***میترسم آخرش عمرم حروم شه


تو نامردی و خودخواه خوب میدونم***ولی تا ته به پای تو میمونم


منو حرفای ناگفته هنوزم ***توی غم هایی بی تو بد میسوزم

۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۵ ۴ نظر
سعید

دوباره نگاهت

شروع و باز دوباره حرفای تیکه پاره *** تو جلو من وایستادی من پیش روت آواره


تو با صدای لرزون حرفاتو هی میگفتی *** نگاهاتو چه آسون از من میدزدیدی


معنای آرامشو امروز حسش کردم *** کنار تو یه لحظه خودم رو پیدا کردم


میدونی چه لحظه ای دوباره واسم ساختی *** یه سال آرزو رو یه دیقه ای شناختی


منتظر نگاهت یه سال آزگارم *** الان دیگه غیر تو آرزویی ندارم


چشمای معصوم تو آشیون دلم شد *** باز دوباره دلم درگیر خنده هات شد


حیف که روزای آخر رسیده باید برم *** تو کاری کردی که من دلم رو جا بزارم


این دل و جونم همش ارزونیه نگاهت *** شاید یه ذره جاشم توی عمق خیالت


خودت باید بدونی من شاعر تو نیستم *** چیکار کنم واسه تو حرفا سرپا می ایستند


به احترام عشقم دیگه چیزی نمیگم *** یه حرفایی هست که با شعر معنی نمیشن

۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۷ ۱ نظر
سعید

روزگار

دلم دوباره امشب گرفته از روزگار ***** از این همه بی کسی از این حس بیقرار

 

از اینکه تا آخرش باید اینجا بمونم ***** تو غم غصه خدا وای نه نمیتونم

 

همش خیالم باتوست راه فرارم کجاست ***** دست ازت نکشیدم اینم کار عاشقاست

 

قلب آدم میتونه خونه چند نفر شه؟ ***** یکی نشسته اینجا فک نکنم پا بشه

 

چشمای بی قرارم منتظر اشاره ***** تا وقت شب به یادت تا صبح یه ریز بباره

 

حتی فقط یک نفر نمیدونه حسمو ***** واسه همه من گوشم نمیدونن دردمو

 

سرم رو زانوهامو زانو توی اغوشم ***** واسه رسیدن به تو بیخودی من میکوشم

 

هیچکسی غیر خودم از دلم آگاه نیست ***** دردا روی دوش من یکدفه انگار ریخت

 

روزای آخر شده دوباره ندیدنت ***** تنگ میشه دلم باز واسه خندیدنت

۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۶ ۰ نظر
سعید

آخرش...

هدیگه حرفی ازت نیستو شدم تنها توی دنیام*****اگه بودی اگه نیستی میدونم آخرش تنهام


باید درکت کنم ساده بدونم حق من نیستی*****خودت اینجوری تا کردی خودت درها رو روم بستی


از اول اومدم ساده ندونستم که چی میشه*****فقط الان چشام هرشب برای دیدنت خیسه


شاید روزی بیاد آروم بشم اون روز من مردم*****تو آغوش غریبه هام ولی حسم رو میدزدم


اولین و آخرین باره که تو دنیا عاشق میشم*****بعد تو هیچ احساسی معنی نداره پیشم


کاش یه فرصتی باشه،،،از دلم خبر داری؟******فک کردی بیای یک بار، غصه هاشو برداری؟


هرشب میدونی فکرم پیش عصمت چشمات*****پر میکشه و گم باز تو شیرینیه اخمات


افسوس که به جز این قلب هیچکس ندونست حسم****باید بکشم دردو تا سر بیاد این قصم


هر جا دیگه از اسمت یک نشونه ای باشه*****اونجا واسه من بازم یاد آور غمهاشه


لیلا تو ی قلب من یه کلبه از احساسه****با اومدنت نزار غم تو قلبم من باش

۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۴ ۰ نظر
سعید